سحر قریشی را جزو خوش شانس ترین بازیگران زن باید دانست چرا که با همان نقش اولش توانست یک شبه ره صد ساله را طی کند و به یک بازیگر چهره بدل شود هر چند که حاشیه ها روند موفقیت او را گاهی کند و حتی متوقف کردند اما او سعی داشته این حاشیه ها را از خودش دور کند و بر این باور است که هواداران واقعی اش، مرز بین «حاشیه و واقعیت» را به خوبی درک می کنند. با سحر در مورد زیبایی و تاثیرگذاری آن روی روحیه اش گپی زدیم، سوالی است که خیلی ها دوست داشتند از زبان سحرخانم بشنوند.
شیفته آراستگی هستم
از اینکه برای زیبایی و آراستگی ام زمان صرف کنم بسیار لذت می برم و زمانی که درگیر آن می شوم، روحیه ام تغییر می کند و انرژی از دست رفته ام را پیدا می کنم. به همین خاطر در زمانی که حالم خوب نیست سعی می کنم برای ظاهرم وقت بیشتری را صرف کنم.
دلبستگی من به محیط آرایشگاه
من عاشق محیط آرایشگاه هستم و آرامش زیادی را از این محیط می گیرم، گاهی که بی دلیل دلشوره دارم به آرایشگاه می روم و با یک مانیکور یا براشینگ ساده یا تغییر رنگ مو حالم را عوض می کنم. آراستگی جزوی از یک زن است و خانم ها باید همیشه به این موضوع اهمیت دهند. با وجود اینکه گاه پیش می آمد به لحاظ مالی هم در شرایط خوبی به سر نمی بردم اما از رفتن به آرایشگاه دریغ نمی کردم چون می دانستم که رفتن به آنجا باعث تقویت روحیه ام می شود.
ذات زن و زیبایی
آدم ها، وقت هایی که دل تنگ هستند به یک سمتی پناه می برند و از آنجایی که ذات زن با زیبایی گره خورده است به همین خاطر وقت هایی که به لحاظ روحی دچار خلاء شده است دوست دارد که زیبایی اش را افزون کند. نحوه آفرینش آنها به گونه ای است که به زیبایی گرایش بیشتری دارند و پرداخت به این مقوله روح آنها را آرام می کند و انرژی زیادی را به آنها می دهد، به همین خاطر افرادی که در زمینه هنر و تجارت در تمام دنیا فعالیت می کنند، سعی دارند سلیقه زنانه را در طراحی و تولید محصول شان لحاظ کنند چون می دانند وقتی نظر آنها را تامین کنند و توجه آنها به سمت شان جلب شود، احتمال موفقیت شان بالا می رود.
فکر نمی کنم این موضوع ساده، احتیاجی به پنهان کاری داشته باشد چون شما هر چقدر که با مردم صادق تر باشید، آنها بیشتر حرف هایتان را باور می کنندو متوجه می شوند شما چیزی برای پنهان کردن برای آنها ندارید و ازت اینکه حس واقعی تان را بدون پنهان کاری با آنها در میان می گذارید، خوشحال می شوند.
مردم از صداقت خوشحال می شوند
مردم بیش از هر چیزی از صداقت خوشحال می شوند، از اینکه می بینند جنس زندگی هنرمندشان شبیه به خودشان است با او بیشتر همذات پنداری پیدا می کنند و وقتی شما با این موضوع خوشحال می شوید چه لزومی دارد به دروغ چیزی دیگری را بگویید تا مبادا دیگران شما را به ساده انگاری متهم کنند. حتی اگر چنین اتهامی وجود داشته باشد، باز هم نباید به خاطر ترس، صداقت را پنهان کرد.
از بچگی شیفته بازیگری بودم
علاقه من به بازیگری به قبل از ورودم به مدرسه باز می گردد. از همان دوران، وقتی که کارتون نگاه می کردم، شخصیت های کارتونی را تقلید می کردم، در همان زمان کودکیم، همه می گفتند که سحر تو روزی هنرپیشه می شوی. وقتی به دوران دبیرستان رسیدم وارد حیطه تئاتر شدم و بعد از آن هم که پایم به کارهای تصویری باز شد.
باور نمی کنند عمل زیبایی انجام نداده ام
«بعضی ها به من می گویند در مورد جراحی زیبایی صادقانه رفتار نکردم و اعتراف نمی کنم که دست به عمل جراحی زده ام.» برای من طرز فکر این عده جالب است اما بعید نیست؛ چون در شرایطی که بسیاری از خانم ها دست به جراحی زیبایی می زنند، این طرز فکر وجود دارد که هر کسی که بینی کوچک یا گونه های برجسته ای دارد حتما به جراحی متوسل شده است.
پیش تر هم به این موضوع اشاره کردم که من هیچ جراحی روی صورتم انجام ندادم. تنها یک بار تزریق لب انجام دادم که خیلی زود هم از انجام این کار پشیمان شدم و ژل را از لبم خارج کردم. برای گواه این موضوع حتی عکس های مربوط به دوران کودکی ام را هم منتشر کردم اما خب، برخی ها همچنان اصرار دارندکه بگویند من عمل زیبایی انجام دادم.
از این موضوع ناراحت نمی شوم اما دلم می گیرد از اینکه ما پیرامون موضوعی، بدون اینکه تحقیقات کافی انجام دهیم، قضاوت می کنیم و دوست داریم همه چیز را با زاویه دید خودمان مورد بررسی قرار دهیم و برداشت هایمان هم در این مورد بسیار سطحی است … اما با این حال فکر می کنم آنهایی که مخاطبان جدی هستند و حاشیه برایشان چندان اهمیتی ندارد، حقیقت را بهتر از هر کس دیگری درک کردند.
از عکس خانوادگی می ترسم
متاسفانه برخی از بازیگران زن ایران با مشکلات بسیاری مواجه هستند که عمده ترین آن به عکس های شخصی شان بازمی گردد چرا که متاسفانه برخی از عکس هایی که ما با اعضای خانواده یا اقوام مان که در سال های قبل گرفتیم، بنا بر بی احتیاطی فردی ممکن است سر از فضای مجازی دربیاورد و آن وقت ما در این میان باید پاسخگو باشیم، به همین خاطر در طول مدت اخیر من حتی از گرفتن عکس با اعضای خانواده ام هم پرهیز می کنم.
در دوران کودکیم واقعا شیطون و پر جنب و جوش بودم، حتی یک لحظه هم در خانه بند نمی شدم، رفتارم بیشتر شبیه پسرها بود؛ به همین خاطر مدام با ورزش هایی نظیر فوتبال و اسکیت سرم را گرم می کردم. همه دوستان و آشنایان به پدر و مادرم می گفتند سحر اشتباهی دختر شده است! (می خندد)
به من می گفتند خجالت نمی کشی!
مردم با نقش هایی که بازی می کنیم حسابی درگیر می شوند و آن را باور می کنند. حس باورپذیری آنها واقعا جالب و خوشایند است. هیچ وقت یادم نمی رود، سال ها قبل وقتی که در سریال دلنوازان بازی می کردم مردم وقتی من را در کوچه و خیابان می دیدند مرا مورد نصیحت قرار می دادند یا به من می گفتند: «خجالت نمی کشی به همسرت نمی رسی!» این حرف ها از سویی خوشایند بود اما از سویی برایم سوال برانگیز بود که چطور مردم تا این حد درگیر نقش یلدا شدند؟
سحر قریشی از ممنوعالتصویر شدن خود در صداوسیما خبر داده و مدعی است خطاکار نبوده و کل ماجرا سلیقه شخصی است.
سحر قریشی که با نقش یلدا در مجموعه تلویزیونی «دلنوازان» به چهرهای شناخته شده برای مخاطبان تلویزیون بدل شد، در گفتوگویی از ممنوع التصویر شدن خود در صداوسیما خبر داد.
این بازیگر که روزهای پرمشغله ای را سپری می کند و در ماههای باقیمانده از سال ۹۰ چند فیلم سینمایی از او روی پرده میرود به تازگی اعلام کرده که مسئولان رسانه ملی بدون دلیل اجازه حضور وی را در دومین پروژه تلویزیونی مشترک با حسین سهیلیزاده ندادهاند.
قریشی در این باره به اوج نیوز گفته است: اینکه می گویم بدون دلیل واقعا همین طور بود. هر چه پرسیدم گفتند خانم قریشی حاشیه داری.پرسیدم یکی از آنها را نام ببرید. پاسخ می دادند که زیاد سر زبانها هستی. میگفتم آخر این هم دلیل شد؟ مگر میشود به صرف اینکه سر زبانها باشی،با تو اینطور رفتار کنند.
او ادامه می دهد: سر این جریان خیلی از مدیران سازمان صدا و سیما را دیدم. تا خود آقای ضرغامی هم رفتم. برایم حالا مشخص شده کل ماجرا حسادت و سلیقه شخصی بوده است.
قریشی در پایان افزوده است: اینکه یک نفر برای سیستم تصمیم بگیرد. شاید اگر صد کار دیگر بود اهمیت زیادی برای من نداشت اما آن کار آقای سهیلیزاده اگر روی آنتن می رفت دیگر برای عمرم کافی بود.
*********************************************************************
سحر قریشی متولد ۱۳۶۶ است و تنها عضو متاهل بین بازیگران جوان دلنوازان به حساب می آید. همسر او مهران اخوان ذاکری است و ۲۵ سال سن دارد .
زندگی مشترک آنها چند سالی است که آغاز شده و روز های خوبی را با هم پشت سر میگذارند . سحر قریشی تنها یک برادر دارد و رنگ های مورد علاقه اش مشکی ، آبی و قرمز است . سحر قریشی دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و این آینده را برای خود پیش بینی میکند .
برای قریشی نوع پوشش و لباس خیلی اهمیت دارد . او حسین سهیلی زاده را مانند پدرش دوست دارد.
از میان ۳۵۰ کاندید به «دلنوازان» رسیدم
سحر قریشی درباره نحوه ورودش به تلویزیون گفت: من کار اولم در زمینه بازیگری فیلم سینمایی «لج و لجبازی» به تهیه کنندگی آقای زبر دست بود. در مراحل پایانی این کار بودم که از طریق آقای خیرابی به آقای سهیلیزاده معرفی شدم. آقای سهیلی زاده از من دعوت کرد تا برای نقش یلدا که حدود ۳۵۰ نفر کاندید داشت، تست بدهم و خوشبختانه پس از تست مورد قبول واقع شده و برای بازی در این نقش آمدم.
وی با بیان اینکه بازیگران در کار روتین تلویزیونی بیشتر دیده میشوند، درباره بازتاب سریال «دلنوازان» اظهار داشت: استقبال مردم از این سریال خیلی خوب است و مردم در کوچه و خیابان مرا میشناسند و مورد محبتشان قرار گرفتهام. البته در این کار استرس هم داشتهام، چون در کنار پیشکسوتان بزرگی ایفای نقش میکردم و کار اولم بود.
وی افزود: من برای بازی در چنین سریال پر قسمتی تجربه چندانی نداشتم. ضمن اینکه نقشم هم پررنگ بود اما آقای سهیلیزاده با من همراهی کرد و کمکهای او مرا به اینجا رساند.
وی درباره انتخاب بازیگران و اینکه آیا دوست داشته به جای بازیگر دیگری در این سریال ایفای نقش کند؟ پاسخ داد: من در جایگاهی نیستم که بخواهم در این باره صحبت کنم ولی به نظرم انتخاب بازیگران خوب است. روزی که من برای تست آمدم فقط برای نقش یلدا آمدم و امروز هم فکر میکنم هرکدام از بچهها به بهترین شکل در جای خود قرار گرفتهاند.
قریشی درباره نقش یلدا نیز عنوان داشت: به نظر من تمام گیرایی داستان در این است که پیش زمینهای از زندگی یلدا وجود نداشته باشد. یلدا خودش پر از نگرانی و معماست و همین است که این جذابیت را برای این نقش ایجاد کرده است. تا آخر داستان مشخص نمیشود که یلدا که و چه بوده و همین تعلیق باعث میشود تا این نقش برای مخاطب خاکستری به نظر برسد و نداند که مثبت است یا منفی.
بازیگر نقش یلدا درباره اینکه دوست دارد همچنان در تلویزیون بازی کند و یا به سینما برود تیز تصریح کرد: به خاطر اینکه تلویزیون رسانه ملی است، پر بینندهتر است و قشر بیشتری از جامعه تلویزیون میبینند. ولی هم سینما و هم تلویزیون میتوانند بازیگر را نشان بدهند و انتخاب درست نقشها در این میان خیلی مهمتر است تا تکرار مکرر یک نقش. در تلویزیون میتوان به قیمت تکراری شدن دیده شد، ولی من دوست دارم در هر دو ژانر دیده شوم و نقشهای متفاوتی را تجربه کنم.
وی با بیان اینکه من بیشتر برایم نقش و فیلمنامه مهم است و سینما و تلویزیون زیاد فرقی ندارد، گفت: یلدا را دوست دارم و با آن ارتباط برقرار کردهام البته خیلی به من شباهت ندارد اما در اتفاقاتی که برایش میافتد، خودم را به جای او میگذارم و ری اکشنها از طرف خودم بوده است.
**********************************************************
نمیدانم چرا خودم هم گمان میکردم که سحر قریشی، همان یلدای معروف دلنوازان بینی و گونهاش را عمل زیبایی کرده و با اینکه چند سال است او را از نزدیک میشناسم، حتی در گفتوگوهای قبلی که با او داشتم فراموش کرده بودم سؤال کنم «سحر! تو بینیات را عمل کردی؟»ولی این بار پرسیدم و همین نقطه شروع مصاحبهای بود که موضوعش رواج «جراحی زیبایی» مخصوصا در میان چهرههای سینما و تلویزیون است.
سحر در جواب من گفت: «من بینیام را که عمل نکردم، گونه هم تزریق نکردم، اما راستش را بگویم سال گذشته به لبهایم ژل تزریق کردم و آنقدر حالم بد شد که ۱۰ روز بعد آن را تخلیه کردم.» سحر معتقد است که فرد درجهت رفع نقصها اگر جراحی زیبایی انجام دهد، خوب است اما نه درجهت تغییر شکل و قیافه.او راست میگوید: این روزها همه یک شکل و قیافه شدهاند و این اصلا زیبایی ندارد.
سحر از مشکلاتی که بعد از تزریق ژل لب برایش به وجود آمد گفت و کلی حرفهای جالب و شنیدنی در این مورد داشت که خواندن آن برای شما هم خالی از لطف نیست.تنیس برای تفریح بازی میکنم ولی مثل آن روزها دیگر بدنسازی حرفهای کار نمیکنم؛ روزی ۶ ساعت باشگاه میرفتم ولی مشغله کاری دیگر این اجازه را به من نمیدهد. این روزها آماده باش هستم برای کار آقای سماواتی و کمتر وقت دارم که باشگاه بروم
خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد
برای بازیگری که با تغییرات چهره وارد کار و تصویر شود شاید جراحی زیبایی مشکل نداشته باشد، یعنی اگر من اول ژل تزریق میکردم و بعد برای نقشی انتخاب میشدم ایراد نداشت.در مصاحبه از من پرسیدند، معروفیت بهتر است یا محبوبیت؟ و من گفتم محبوبیت، شهرت میآورد و مهمتر است. من بازهم میگویم من اگر بازیگر شدم حق ندارم دیگر آنقدر به سر و صورتم دست بزنم که ذهنیت مردم را به هم بریزم؛ آنها مرا با شکلی پذیرفتند که وارد این محیط شدم.هنوز سن من کم است و افتادگی پلک، چروک صورت و… ندارم. پس نباید دیگر این اشتباه را انجام دهم. من در مدتی انگار بیمار شده بودم و در آن روزها اعتمادبهنفس نداشتم و باید حال بدم را با سفر و استراحت خوب میکردم نه با دستکاری صورتم.
بدون بیحسی ژل زدم و کلی درد کشیدم و دوباره بدون بیحسی آن را تخلیه کردم. چون داروهای بیحسی روی صورتم اثر نداشت. اگر کسی نیاز به جراحی داشته و پول هم داشته باشد و این کار را انجام ندهد واقعا آدم نادانی است. میگویند خداوند زیباست و زیباییها را دوست دارد؛ پس باید هرکسی به زیباتر شدن فکر کند.این روزها جوانها مدام دلشان میخواهد تغییر کنند. به ۲ علت؛ خود کمبینی و نداشتن اعتمادبهنفس. اگرهر فردی حس کند که خودش را دوست دارد حتی اگر نقصی دارد، این کافی است ولی اگر نقصی وجود دارد که اعتمادبهنفس را کم میکند باید آن را رفع کرد
خودم را همین جوری که هستم دوست دارم
اگرهر فردی حس کند که خودش را دوست دارد حتی اگر نقصی دارد، این کافی است ولی اگر نقصی وجود دارد که اعتمادبهنفس را کم میکند باید آن را رفع کرد. مادرهایی که این مصاحبه را میخوانند این نکته را بدانند که باید از کودکی به دختر و پسرتان اعتمادبهنفس بدهید و آنها را تایید کنید. مادر و مادربزرگم همیشه میگفتند «قربون دختر خوشگلم برم…!»
و این ملکه ذهن من شد که صورت زیبایی دارم… و آنقدر این جمله را شنیدم که دیگر باور کردم زیبا هستم و بیشتر باید به درون و سیرت زیبا فکر کنم.وقتی سیرت زیبا باشد آن مهربانی و صداقت و پاکی در چشمها تبلور پیدا میکند و منعکس میشود. بعضیها زیبایی ظاهری ندارند اما ۲ جلسه که با آنها برخورد میکنیم، میبینیم چقدر این آدم
زیباتر از قبل دیده میشود. پس داشتن زیبایی ظاهر، هیچ نیست…بعضیها هم زیبا بوده اما در اصطلاح عوام، نچسب هستند. آنها آدمهایی هستند که درونشان زیبا نیست و موج منفی دارند.
هیچ لذتی بالاتر از غذا خوردن نیست!
اهل رژیم غذایی هستم و از طرف پدر و مادر، ژن چاقی دارم. قدم ۱۷۰ سانتیمتر و وزنم ۵۸۸ کیلوگرم است اما به شدت مراقب وزنم هستم. یک دوره بود که خیلی ورزش میکردم اما الان وقت نمیکنم و فقط رژیم میگیرم و گریه میکنم.بعد از اینکه یک عالمه غذا میخورم کلی گریه میکنم… انگار در دنیا هیچ لذتی بالاتر از غذا خوردن نیست. به شدت غذا دوست دارم؛ کاملا سیر که شدم افسرده میشوم و گریه میکنم؛ طوری که مجبور شدم مشاوره بگیرم. به دکتر گفتم نمیتوانم جلوی اشتهایم را بگیرم… سر فیلمبرداری که هستیم اصلا غذا نمیخورم.
دورهای بود که تا غذا میدیدم، گریه میکردم که چرا این غذا را جلوی من گذاشتید؟ مرغ پخته را میدیدم میگفتم طفلکی را چرا پختید…؟دکتر آنقدر با من حرف زد و روشهایی به کار برد که بهتر شدم. رژیم سخت گرفتم و مشاورههایی که رفتم باعث شد این حالت کمتر شود. برای درمان این حالتها ظرف غذا را بزرگتر کردم و مقدار غذا را کمتر و این را پذیرفتم که من اشرف مخلوقات هستم؛ باید همهچیز بخورم و دلم برای مرغ و گوسفند نسوزد.
من هیچ وقت صورتم را جراحی نخواهم کرد
دوستم بینیاش را ۳۳بار عمل کرد و در آخر هم درست نشد. پره بینی دوستم ایراد داشت، سه بار عمل کرد و تنها نقصی که دکتر نتوانست رفع کند، همان پره بینی بود.خب این زیباتر شدن نیست. حتی یکی از دوستانم ژل تزریق کرد و بدنش حساسیت شدیدی به این تزریق نشان داد و لبش کج شد و دکتر گفت دیگر نمیتوانم درستش کنم.حتی بعد از تخلیه لبش مثل قبل نشد. با توجه به این اتفاقها آدم کمی ترسو میشود، البته من ریسکپذیر هستم اما روی صورتم دیگر کاری انجام نمیدهم.
ورود به سینما آسان است اما…
اولین بار من برای بازی در فیلم سینمایی «لج و لجبازی» تست دادم و حدودا ۶۶ نفر در انتخاب نهایی بودیم و درنهایت کسی را خواستند که شبیه به سارا خوئینیها یا امیر جعفری باشد که قرار بود نقش پدر و مادر مرا داشته باشند.
نظر نهایی را گریمور و کارگردان با هم میدادند. گریمور گفت گونههایش شبیه ساراست و با گریم میتواند شبیهتر هم بشود و به این ترتیب، من انتخاب شدم. خانم مهدیه اعرابی، گریمور کسی بود که باعث انتخاب من شد.البته زیبایی صورت هم شرط است و بازیگر باید قابلیت دیده شدن را داشته باشد اما بازی من باعث شد که بمانم و دوباره انتخاب شوم. من بازیگر بیلبورد نیستم اما مطمئنا زیبایی صورت و بازی، هر دو برای ماندن مهم است.
ورود به سینما آسان است و ماندن در آن دشوار. تهیهکننده و کارگردان با پول میتوانند خیلیها را وارد کنند ولی آیا آن فرد برای دفعه دوم و سوم هم انتخاب میشود؟ من در مورد خودم میگویم که صورتم بکر و دستنخورده بود با آن مدل ابروهای یلدا، آن نقش کلی روی ابروی بازیگرها در کارهای بعدی تاثیر گذاشت. یادش بخیر؛ سال ۸۸ من ۲۱ساله بودم که آن نقش را بازی کردم.
زیبایی مصنوعی ارزش ندارد
من به گونهام ژل تزریق نکردهام. دروغ گفتن توهین به شعور مخاطب است و عکس بچگیام را به شما نشان میدهم تا ثابت کنم عمل نکردهام. به نظر من در دوره ما صورتها همه یک شکل شده و این اصلا خوب نیست لبها، بینیها و ابروها همه یک شکل است.خدا آدمها را متفاوت آفریده و این زیباست؛ نه اینکه در یک مهمانی لباسها که بر اساس مد همه یک شکل است، بینیها همه کوچک و سربالا، لبها هم که همه ژل زده، ابروها هم تتو شده و… آیا این زیبایی مصنوعی ارزش دارد؟
دختری که در ۲۰سالگی این کارها را انجام میدهد دیگر لطافتی ندارد و وقتی ۴۰۰ساله شد دیگر میخواهد چه بکند؟ از لطافت جوانی باید لذت ببریم و این جراحیها را بگذاریم برای زمانی که زیبایی ما کم میشود و شاید اعتماد به نفس ما را تحت شعاع قرار دهد.من بازیگر بیلبورد نیستم اما مطمئنا زیبایی صورت و بازی، هر دو برای ماندن مهم است. ورود به سینما آسان است و ماندن در آن دشوار.
سحر دختری لوس و اطواری است؟
زمانی که فیلم سینمایی «دردسر بزرگ» را بازی کردم، خودم هم در خیابان حس کردم که همه نسبت به من این برداشت را دارند که فردی لوس و نازپرورده هستم.در آن فیلم نقش همسر حامد کمیلی را داشتم. پریسا دختر پولدار و لوسی بود که خیلی ادا داشت و با انگشت اشاره با همه سلام و خداحافظی میکرد. همه در خیابان با من با همان حرکت سلام میکردند و در حالیکه هرگونه نقش بازی میکنم
اما هنوز هم در ذهن مخاطب همان یلدا باقی ماندهام. من خیلی هم شیطون و پرسروصدا هستم. به شدت مسئولیتپذیرم. با اینکه تکفرزند هستم اما اهل قهر نیستم. باید اعتراف کنم که نق نقو و خوابآلود هستم.از سر و صدا فراریام و در خانه وقتی تنها باشم، هیچ صدایی شنیده نمیشود؛ نه تلویزیون و نه موزیک. در کل آدم شلوغی هستم اما در تنهایی از سر و صدا و شلوغی فاصله میگیرم.
سحر قریشی
توصیه آخرمن به خانم ها
یک زن کامل، زنی است که سالم باشد، به غذا خوردنش، به پوست و مو و لباس پوشیدن و… اهمیت بدهد. توصیهام این است که تا ازدواج میکنید زیبایی خود را کنار نگذارید و حس کنید به هدفی که میخواستید رسیدید. من بازیگر هستم و بیشتر به این نکات اهمیت میدهم و حس میکنم من هستم و یک قاب صورت.باید زیبا و سالم باشم تا حسم را به مخاطب برسانم اما همه خانمها باید به این نکات اهمیت بدهند و این اول احترام به خودمان است و درنهایت احترام به بیننده و کسانی که در کنار ما زندگی میکنند آدمی که سلامت روح داشته باشد میتواند به همه کمک کند.
یک زن ایدهآل باید به ظاهرش توجه کند. اغلب زنها میگویند من دیگر مادر شدم و از من گذشته. اگر این زن به خود و سلامت روحش اهمیت ندهد چطور میخواهد آرامش و سلامت را به خانواده و فرزندش منتقل کند؟پس در هر کاراکتری که هستیم (مادر، همسر، دختر و…) به زیبایی و سلامت روح و جسم باید اهمیت دهیم و نقصهایمان را رفع کنیم.
:: بازدید از این مطلب : 132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0